از سال 60 به بعد در سند ازدواج، شروطی به نام «شرط ضمنالعقد» در نظر گرفته شد که سردفتر وظیفه دارد پیش از اجرای صیغه ی عقد، آن ها را برای طرفین، خوانده و در صورت نیاز مفهومشان را برای آنان توضیح دهد تا زوجین با اطلاع كامل ذیل شروط مورد پذیرش خود را امضا نمایند.
مطابق ماده ی 1119 قانون مدنی ایران، زن و شوهر میتوانند به غیر از شروط چاپ شده در قباله ی ازدواج هر شرطی را كه تمایل دارند به عقدنامه اضافه نموده و با امضای خود آن را الزامی نمایند.
بر اساس قانون مدنی، زوج در برابر زوجه، حقوق و اختیاراتی دارد كه زوجه فاقد آن ها می باشد؛ مانند حق طلاق، ازدواج مجدد، تعیین محل زندگی و… هرچند این حقوق همراه با وظایفی است كه مرد در مقابل زن و خانواده دارد، ولی امکان دارد بعضی از مردان از این حقوق سوءاستفاده کنند، پس با مجوز قانون مدنی، زنان هم قادرند با استفاده از شروط ضمنالعقد تا حدودی محرومیتهای قانونی خود را جبران نمایند که این راه حل در ماده ی 1119 قانون مدنی این گونه بیان گردیده است:
»طرفین عقد قادرند هر شرطی كه مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر مطرح نمایند، مانند اینكه شرط گردد هرگاه مرد، زنی دیگر اختیار کند یا در مدت مشخصی غایب شود، یا ترک انفاق نماید یا علیه زندگی زن سوءقصد كند یا سوءرفتاری کند كه زندگی آنان با همدیگر تحمل ناپذیر شود، زن وكیل و وكیل در توكیل باشد كه بعد از اثبات تحقق شرط در محكمه نهایی خود را مطلقه کند.»
زن و شوهر میتوانند هر شرط دیگری را هم برای حق طلاق زوجه تعیین نمایند، نظیر اعتیاد مرد یا محكومیت به حبس بیشتر از مدت معین. همچنین زوجه میتواند شرط كند كه اجازه ی خروج از كشور را دارد و زوج نمیتواند مانع از خروج وی گردد یا زن حق انتخاب مسكن یا ادامه تحصیل و اشتغال به كار و حق حضانت فرزندان در صورت وقوع طلاق را داشته باشد.
لازم به ذکر است كه شرط مخالف مقتضای عقد، شرطی می باشد كه با فلسفه ی عقد در تضاد است که البته در این مورد نظرات گوناگونی وجود دارد. برخی از فقها معتقدند که فلسفه ی عقد ازدواج، تشكیل خانواده و تمتع جنسی زن و شوهر از هم است، در حالی که اجماع فقها بر این می باشد که زوجه میتواند شرط عدم رابطه جنسی بگذارد و منع شرعی ندارد.
شروط قابل درج در بخش توضیحات عقدنامه
این شروط به صورت چاپی در عقدنامه های ازدواج وجود ندارند اما می توان در قسمت توضیحات، آن ها را اضافه کرد :
الف) شرط تحصیل: مرد به زن این اختیار را می دهد که تحصیل خود را تا هر مرحله ای كه لازم بداند و در هر جا كه شرایط ایجاب می کند، ادامه دهد
ب) شرط اشتغال: بر اساس قانون، در صورتی که شغل زوجه منافی با مصالح خانواده یا حیثیت مرد یا زن باشد، زوج میتواند همسرش را از آن شغل منع نماید. بنابراین پیشنهاد می شود که عبارت زیر در سند ازدواج گنجانده شود: مرد، زن را در اشتغال به هر شغلی كه تمایل داشته باشد، در هر كجا كه شرایط ایجاب نماید، مخیر می کند.
ج) شرط وكالت زن در صدور جواز خروج از كشور: بر طبق قانون گذرنامه، زنان متأهل تنها با اجاره ی كتبی شوهر میتوانند از كشور خارج گردند.
ازآنجایی که این موضوع در عمل مشكلات زیادی را به وجود می آورد، عبارت زوج به زوجه، وكالت بلاعزل میدهد كه با تمامی اختیارات قانونی بدون احتیاج به اجازه شفاهی یا كتبی دوباره ی مرد، از كشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مرتبط با مسافرت به خارج از كشور به صلاحدید خود زن می باشد، به منزله ی شرط در حین عقد ازدواج پیشنهاد می گردد.
د) شرط تقسیم دارایی های موجود بین زن و مرد بعد از جدایی: مرد متعهد میشود که در زمان جدایی اعم از آن كه با تقاضای مرد باشد یا زن، نصف اموال موجود خود را اعم از منقول و غیرمنقول كه در طول مدت ازدواج کسب کرده است را به زوجه انتقال دهد. بر طبق این موضوع، مرد ضمن عقد ازدواج متعهد می گردد كه هر زمان طلاق با تقاضای زن نباشد و مطابق تشخیص دادگاه، درخواست طلاق ناشی از تخلف زوجه از وظایف همسرداری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد، مرد وظیفه دارد که نیمی از اموال موجود را كه در طی زندگی مشترک با وی به دست آورده یا معادل آن را بر طبق نظر دادگاه، بلاعوض به زن منتقل نماید.
هـ) حضانت فرزندان بعد از طلاق: زن و شوهر ضمن عقد، توافق نمایند اولویت در حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با زن باشد یا توافق کنند که حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با هریک از والدین بنا بر مصلحت کودک باشد. تعیین مصلحت فرزند بر عهده ی کارشناس یا داور مرضیالطرفین است.
و) شرط وكالت مطلق زن در طلاق: مرد به زن وكالت بلاعزل با حق توكیل به غیر میدهد تا زن هرگاه و در هر شرایطی که خواست از سوی مرد، به مطلقه کردن خود از قید زوجیت مرد از هر راهی اعم از دریافت یا بذل مهریه اقدام نماید.
شروط ضمن عقدی که به زن حق طلاق می دهد
- امتناع مرد از دادن نفقه به مدت شش ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام وی به پرداخت نفقه و نیز در موردی كه مرد حقوق واجبِ دیگر زوجه را به مدت شش ماه ایفا ننماید و امکان اجبار وی به ایفا نیز وجود نداشته باشد.
- سوء رفتار یا سوء معاشرت مرد به حدی كه ادامه ی زندگی مشترک را برای زن، تحمل ناپذیر کند.
- ابتلای مرد به بیماری های صعبالعلاج به گونه ای كه دوام زناشویی برای زن خطرناک باشد.
- جنون و دیوانگی مرد در مواردی كه فسخ نكاح شرعاً امکان پذیر نباشد. (مقصود، جنون ادواری می باشد.)
- رعایت نکردن دستور دادگاه در رابطه با منع اشتغال مرد به شغلی كه بر طبق نظر دادگاه صالح، منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زن باشد،به عنوان مثال مرد گدایی كند.
- محكومیت مرد به حكم قطعی مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی كه تماما منتهی به پنج سال یا بیشتر بازداشت گردد و حكم او در حال اجرا باشد. در کلیه این موارد، در صورتی حق طرح دعوای طلاق به زن داده میشود كه حكم قطعی محكومیت مرد صادر گردد و در زندان باشد.
- ابتلای مرد به هر نوع اعتیاد مضری كه به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی صدمه وارد کند و ادامه زندگی مشترک را برای زن سخت نماید.
- مرد، زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترك نماید که تشخیص ترك زندگی خانوادگی و موجه بودن عذر وی با دادگاه می باشد و یا اینکه شش ماه پیاپی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت نماید.
- محكومیت قطعی مرد به دلیل ارتكاب جرم و اجرای هر نوع مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتكاب جرمی كه مغایر با حیثیت خانوادگی و شئن زن باشد. تشخیص اینكه مجازات مغایر با حیثیت خانوادگی بوده، با توجه به وضع و موقعیت زن و عرف و سایر موازین با دادگاه می باشد.
- چنانچه بعد از گذشت پنج سال، زن از همسرش به دلیل عقیم بودن یا دیگرعوارض جسمی صاحب فرزند نشود.
- اگر مرد مفقودالاثر گردد و طی مدت شش ماه بعد از مراجعه ی زن به دادگاه پیدا نشود.
- مرد بدون رضایت زن، ازدواج مجددی داشته باشد یا به تشخیص دادگاه میان همسرانش به عدالت رفتار نکند.
کاربرد شرایط مندرج در قباله ازدواج
با تحقق هریک از شرایط بالا و اثبات آن در دادگاه، زوجه قادر است با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی نظیر داوری و قطعیت آن اقدام به طلاق نماید.
نظرات کاربران