شرایط تعلق اجرت المثل و نحله

بر اساس مفاد تبصره الحاقی به ماده 336 قانون مدنی: « چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده و عرفا برای آن کار اجرت‌المثل باشد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت‌المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت […]
شرایط تعلق اجرت المثل و نحله

بر اساس مفاد تبصره الحاقی به ماده 336 قانون مدنی: « چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده و عرفا برای آن کار اجرت‌المثل باشد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت‌المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می‌نماید».

قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، جمع شرایط ذیل را سبب تعلق اجرت المثل و نحله به زن دانسته است.

1- طلاق به درخواست زوج باشد: تبصره 6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، یکی از شروط لازم برای استحقاق زوجه بر اجرت المثل را درخواست طلاق از جانب زوج دانسته است.

  • زمانی که در خصوص حق الزحمه بین زوجین در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم دیگری توافقی نشده باشد، دادگاه سعی می­نماید از طریق ایجاد توافق بین زوجین مبلغی را به عنوان اجرت المثل برای زوجه تعیین کند. آنچه در صدر تبصره 6 ماده واحده یعنی وقوع طلاق توافقی یا طلاق به درخواست زوجه، بر عهده دادگاه قرارداده شده، صرفاً به توافق رسانیدن زوجین در خصوص اجرت المثل است و دادگاه اختیاری در حکم به پرداخت اجرت المثل بدون موافقت زوج ندارد. تبصره 6 ماده واحده در این خصوص چنین بیان داشته است که: «پس از طلاق در صورت درخواست زوجه مبنی بر تقاضای حق الزحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده است، دادگاه بدواً از طریق تصالح نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام می­کند».
  • اگر میان زوجین ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم دیگری در مورد اجرت المثل توافقی شده باشد، دادگاه طبق آن توافق نسبت به تعیین اجرت المثل ایام زناشویی اقدام می­نماید. تبصره 6 ماده واحد در این باره چنین مقرر داشته است که: «در صورت عدم امکان تصالح چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم در خصوص امور مالی، شرطی شده باشد طبق آن عمل می­شود».
    با توجه به مراتب فوق باید گفت دادگاه صرفاً در طلاق­های به درخواست زوج، رأساً اقدام به تعیین اجرت المثل و حکم به پرداخت آن می­کند و در طلاق­ه ای توافقی و طلاق به درخواست زوجه، آنچه سبب استحقاق زوجه به اجرت المثل و نحله میگردد، نه حکم دادگاه، بلکه صرفاً توافق زوجین می­باشد، که یا در ضمن عقد نکاح یا عقد خارج لازم دیگری شرط گردیده، یا اینکه هنگام طلاق و صدور گواهی عدم امکان سازش زوجین بر آن تراضی می­نمایند.

2- علت تقاضای زوج، بدرفتاری زوجه نباشد: تبصره 6 ماده واحده شرط استحقاق زوجه بر اجرت المثل را تخطی نکردن وی از وظایف همسری دانسته و چنانچه سوء رفتار و اخلاق زوجه سبب اقامه­ ی دعوی طلاق از جانب زوج شده باشد پرداخت اجرت المثل و نحله را فاقد مقبولیت قانونی دانسته است.

در تبصره 6، دو علت نباید موجب طلاق باشد: « تخلف زوجه از وظایف همسری و سوء رفتار و اخلاق زوجه»، از آنجا که معنی این عبارات گسترده بوده و عرف نسبت به آنها قضاوتی دارد که قانون آن قضاوت را منع کرده است، تفسیر «تخلف زن از وظایف همسری» باید در محدوده وظایفی باشد که شرع و قانون برای زوجه مشخص کرده است و در­صورتی­که عرف، انجام یا واگذاری امری را توسط زوجه از وظایف همسری به شمار آورد نباید به واسطه­ ی تخلف از آن، زوجه را از حق اجرت المثل و نحله منع کرد.

3- وقوع طلاق: در صدر تبصره 6 ماده واحده زمان مطالبه اجرت المثل و نحله را پس از طلاق دانسته است. تبصره 3 ماده واحده فوق با حکمی متعارض تبصره 6، اجرای صیغه ­ی طلاق و ثبت آن را موکول به پرداخت حقوق شرعی و قانونی زوجه (اعم از مهریه، نفقه، جهیزیه و …..) دانسته و تأکید نموده که تأدیه این حقوق باید بصورت نقد باشد.

بر مبنای تبصره 6 ، زوجه پس از وقوع طلاق با رعایت کلیه تشریفات لازم برای هر دعوی حقوقی، باید اجرت المثل را مطالبه کند و با تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی، دادگاه را مکلف به تعیین جلسه رسیدگی و احضار زوج جهت حضور در جلسه نماید و پس از صدور حکم و طی مراحل قطعیت یافتن آن، با صدور اجراییه، نسبت به تأمین اجرت المثل از اموال شوهر سابق خود اقدام کند.

اما چنانچه قائل به تبصره 3 ماده واحده شویم، زوجه نیازمند انجام تشریفات فوق نبوده و دادگاه ضمن صدور گواهی عدم سازش نسبت به اجرت المثل و نحله تصمیم می گیرد.

تعارض این دو تبصره که هر دو توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسیده، موضوع استفساریه ای از مجمع فوق گردید و با تصویب ماده واحده مورخ 03/06/1373 مجمع تشخیص مصلحت منظور از کلمه­ی پس از طلاق در ابتدای تبصره 6 قانون اصلاح: «نظام، تعارض این دو تبصره را بدین گونه رفع کرد مقررات مربوط به طلاق مصوب 28/08/1371 مجمع تشخیص مصلحت نظام، پس از احراز عدم امکان سازش توسط دادگاه است.

از این رو مطابق مواد مذکور در بند 3 عمل خواهد شد». با توجه به ماده واحده فوق الذکر، دادگاه ضمن صدور گواهی عدم امکان سازش اجرت المثل و نحله را تعیین و اجرای صیغه طلاق را منوط به پرداخت آن می­نماید.

تعیین اجرت المثل و نحله

در چگونگی تعیین اجرت المثل و نحله باید گفت: واژه نحله و اجرت المثل هم معنی  نبوده و مجرای هریک مجزا است و مقنن برای تعیین حق الزحمه کارهایی که شرعاً به عهده زوجه نیست دو فرض را به شرح ذیل در نظر گرفته است:  ماده واحده قانون اصلاح 6 الف، اثبات انجام کارهای خانه داری توسط زوجه با هدف عدم تبرع: بند «الف» تبصره مقررات طلاق، اینگونه بیان داشته است که: «چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده به دستور زوج و با قصد عدم تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می­نماید». بنابراین دادگاه دو موضوع را برای تعیین اجرت المثل باید احراز کند :

  • اثبات اینکه زوجه به دستور زوج کارهایی را که شرعاً برعهده وی نبوده، انجام داده است.
  • زوجه در انجام کارهای خانه داری، قصد تبرع نداشته است.

انجام کارها و خدمات منزل توسط زوجه: در خصوص انجام این خدمات به اقتضای اصل عدم، زن مدعی است و باید اثبات کند که کارهای مذکور را در طول زندگی مشترک برای مرد انجام داده است. با توجه به اینکه زوجه در مطالبه اجرت المثل، مدعی است و بار اثبات بر دوش مدعی است که خواهان اجرت المثل است، باید صدور دستور از ناحیه زوج جهت انجام کارهای خانه را ثابت کند و همچنین دادگاه را متقاعد سازد که قصد تبرع به زوج را نداشته است.

تعيين اجرت المثل با توجه به کارهای انجام گرفته توسط زوجه و سنوات زندگی مشترک صورت می­گیرد و دادگاه می­تواند در تعیین آن از نظریه کارشناس استفاده کند.

نحله

موارد خارج از بند الف تبصره 6 ماده واحده، بند (ب) تبصره 6 ماده واحده در خصوص نحله چنین بیان داشته است: «در غیر مورد بند (الف) با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زن در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی را از باب بخشش(نحله) برای زوجه مشخص می­کند». بنابراین در مواردی که شرایط موجود در بند (الف) تبصره 6، یعنی اثبات صدور دستور انجام امور خانه توسط زوج و اثبات قصد عدم تبرع زن در انجام امور سپرده شده موجود نباشد، دادگاه مطابق مفهوم نحله عطیه ­های مجانی از جانب زوج مبلغی را تعیین و زوج را موظف به پرداخت آن می­کند.

بر خلاف اجرت المثل آنچه ضابطه ­ی تعیین میزان نحله است، استطاعت مالی زوج است و دادگاه با توجه به سنوات زندگی مشترک و توان مالی زوج، حکم به پرداخت نحله می دهد با توجه به اینکه اثبات دو شرط مندرج در بند (الف) تبصره 6 ماده واحده، توسط زوجه تعیین و تقریباً غیر ممکن است در عمل این دادگاه است که با توجه به وضعیت مالی زوج مبلغی را به عنوان نحله تعیین کرده و زوج متقاضی طلاق را، موظف به تأدیه­ ی آن قبل از ثبت طلاق در دفتر رسمی می­نماید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خدمات مرتبط

پروژه های مرتبط