عقد بیع چیست؟

عقد بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم، قانون گذار به این دلیل از واژه عین استفاده کرده تا تفاوت عقد بیع از عقد اجاره که تملیک منفعت است محرز شود. بیع ملکیت آور است نسبت به عین مال و اجاره نسبت به منافع مال ملکیت آور است. با توجه به تعریف گفته […]
عقد بیع چیست

عقد بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم، قانون گذار به این دلیل از واژه عین استفاده کرده تا تفاوت عقد بیع از عقد اجاره که تملیک منفعت است محرز شود. بیع ملکیت آور است نسبت به عین مال و اجاره نسبت به منافع مال ملکیت آور است. با توجه به تعریف گفته شده، عقد بیع 5 خصیصه مهم دارد.

ارکان عقد بیع

  • عقد بیع، عقد تملیکی است؛ بیع عقد ملکیت آور است، یعنی هنگامی که عقد بیعی منعقد می شود، انتقال مالکیت رخ می دهد. انتقال مالکیت عوضین به طرفین، یعنی مبیعی که بایع بود به ملکیت مشتری و ثمنی که ملک مشتری بود در ملکیت بایع در می آید.
  • مبیع باید عین باشد؛ عین به مالی اطلاق می شود که قابل اشاره حسی و قابل مشاهده باشد، مانند صندلی، ماشین، میز و… .
  • عقد بیع عقد معاوضی است؛ معاوضه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد و در عوض آن مال، مال دیگری را از طرف مقابل دریافت می کند. عقد بیع ذاتاً یک بیع معاوضی می باشد و عوض داشتن جزء لاینفک عقد بیع است. اگر در بیع یکی از عوضین در مقابل عوض دیگر بسیار ناچیز باشد، عقد بیع محقق نشده و حسب مورد باطل یا هبه و یا صلح قلمداد می شود.
  • ثمن، هر مالی می تواند باشد؛ در عقد بیع ما در خصوص مبیع از نظر نوع مال محدودیت داریم و حتما باید عین باشد، اما ثمن می تواند هر نوع مالی باشد و ثمن می تواند عین منفعت باشد.
  • عقد بیع یک عقد لازم است؛ اصل بر لزوم عقود می باشد و جایز بودن عقود نیاز به تصریح دارد.
  • عقد بیع یک عقد رضایی است؛ پس از توافق بایع و مشتری در مبیع و قیمت آن عقد بیع به ایجاب و قبول واقع می شود.

پس اصل بر این است که معتقد بر شریفات خاصی ندارد، اما در مواردی مانند، فروش اموال دولتی از طریق مزایده، بیع تشریفات خاص خود را دارد.

اقسام عقد بیع

از نظر زمان تسلیم مبیع و تادیه ثمن، عقد بیع به 4 دسته تقسیم می شود، که به شرح ذیل می باشد:

1- بیع حال؛ بیعی که زمان تسلیم مبیع و تادیه ثمن حین العقد حلول کرده است.

2- بیع موجل؛ بیعی که مبیع آن حال است و ثمن آن موجل و موکول به آینده ی مشخص یا آینده ی قراردادی یا آینده ی عرفی می باشد.

اگر بیعی منعقد شود و موجل باشد و زمان آن نامشخص باشد، بیع غرری رخ داده و عقد باطل است، چرا که ارزش ثمن برای فروشنده مجهول است،

3- بیع سَلَف (سَلَم)؛ بیعی که ثمن حال است، اما مبیع براساس آینده ی قراردادی یا آینده ی عرفی است. بیع سلف یا سلم از نگاه فروشنده پیش فروش و از نگاه خریدار پیش خرید می باشد.

4- بیع کالی به کالی؛ بیعی که دو عوض با عقد بر عهده ی طرفین قرار می گیرد. قبل از عقد طرفین نسبت به هم دینی ندارند و با انعقاد عقد بر ذمه ی طرفین قرار می گیرند.

طبق ماده 342 قانون مدنی مبیع باید معلوم باشد و مجهول ماندن هریک از مبیع یا ثمن موجب بطلان عقد بیع می باشد. معلوم بودن مبیع یا ثمن الزامی ندارد که در عقد معلوم باشد، همین که برای طرفین عقد معلوم باشد کفایت می کند.

شرایط و اوصاف مبیع

1- مالیت داشتن؛ در عرف باید دارای ارزش معاوضی باشد. لازم نیست در عرف عام مالیت داشته باشد، همین که در رابطه ی طرفین قرارداد دارای ارزش مالی باشد، کفایت می کند.

2- متضمن منفعت عقلایی و مشروع باشد؛ مبیع ممکن است مالیت داشته باشد، اما منفعت عقلایی نداشته باشد، لذا عقد باطل است.

3- مال مورد معامله مقدور التسلیم باشد؛ مبیع باید قابلیت تسلیم به مشتری را داشته باشد، پس اگر مقدور التسلیم نباشد معامله باطل است. خود شخص بایع در تسلیم موضوع مورد معامله موضوعیت ندارد؛ لذا اگر خود بایع هم نتوانست مبیع را تسلیم کند، مشتری خود می تواند مال را تَسَلُم کند. بحث قدرت در تسلیم نه تنها در عقد بیع مطرح است، بلکه در تمام عقود معاوضی و تمام عقود تملیکی نیز مطرح است و هر عقد تملیکی که موضوع آن تملیک عین معین بوده باشد، مانند بیع، اجاره، هبه و… ، اگر قدرت بر تسلیم نباشد، عقد باطل است و آن عقد در حکم بلامورد است.

ماده 348 قانون مدنی: «بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت و یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن‌ ندارد باطل است مگر این که مشتری خود قادر بر تَسَلُّم باشد.»

4- قابلیت نقل و انتقال قانونی داشته باشد؛ یعنی قانون مالکیت بایع را محترم قلمداد کند و اگر مالکیت نزد قانون محترم نباشد آن عقد بیع باطل است؛ فلذا بیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و … مضاف بر آنکه مشروع نیستند، چون مالکیت بر آنها نزد قانون محترم نیست، باطل است.

5- معلوم باشد؛ معلوم در مقابل مجهول می باشد. مجهول بودن مال هیچ وقت متعلق قصد انشاء قرار نمی گیرد، مبیع و ثمن باید معلوم باشد و طرفین باید به مال موضوع معامله علم داشته باشند.

به موجب ماده 353 قانون مدنی: «هرگاه چیز معین به عنوان جنس خاصی فروخته شود و در واقع از آن جنس نباشد بیع باطل است و اگر بعضی از آن از غیر جنس باشد نسبت به آن بعض باطل است و نسبت به مابقی مشتری حق فسخ دارد.»

6- معین باشد؛ معین در مقابل مردد می باشد. معین بودن یعنی یک شی و مال مشخص باشد.

7- مبیع باید یا ملک انتقال دهنده باشد یا انتقال دهنده، اذن در انتقال داشته باشد.

مخارج و هزینه ها

مخارج تسلیم مبیع از قبیل اجرت نقل آن به محل تسلیم، اجرت شمردن و وزن کردن و… به عهده ی بایع است و مخارج تسلیم ثمن بر عهده ی مشتری می باشد. در خصوص مخارج معامله هرگاه عرف و عادت از بابت مخارج معامله یا محل تسلیم برخلاف ترتیبی باشد که ذکر شده و یا در عقد برخلاف آن شرط شده باشد باید بر طبق متعارف یا مشروط در عقد رفتار شود و همچنین طرفین معامله می توانند آن را به تراضی تغییر دهند.

تلف مبیع قبل از قبض توسط بایع

چنانچه مبیع قبل از تسلیم بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع تلف شود، بیع منفسخ و ثمن باید به مشتری مسترد گردد؛ مگر اینکه بایع برای تسلیم به حاکم یا قائم مقام او رجوع نموده باشد که در این صورت تلف از مال مشتری خواهد بود. اگر مبیع تجزیه ناپذیر باشد و قبل از تسلیم در مبیع نقصی حاصل شود، مشتری حق خواهد داشت که معامله را فسخ نماید و ثمن به خریدار بر می گردد. اگر تلف شد، مبیع یا نقص آن بعد از انعقاد معامله ناشی از عمل خود مشتری باشد، مشتری حقی بر بایع ندارد و باید ثمن را تادیه کنند.

 

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خدمات مرتبط

پروژه های مرتبط