عقد صلح چیست؟

صلح یعنی سازش و آشتی و در برابر جنگ و نزاع قرار دارد. عقد صلح، به قراردادی گفته می­‌شود که افراد بر مبنای آن توافق می‌­کنند، بابت اختلاف موجود یا اختلافی که امکان دارد در آینده به وجود آید صلح کنند. در حقوق، عقد صلح یکی از عقود معین به شمار می­رود و در اصطلاح […]
عقد صلح

صلح یعنی سازش و آشتی و در برابر جنگ و نزاع قرار دارد. عقد صلح، به قراردادی گفته می­‌شود که افراد بر مبنای آن توافق می‌­کنند، بابت اختلاف موجود یا اختلافی که امکان دارد در آینده به وجود آید صلح کنند.

در حقوق، عقد صلح یکی از عقود معین به شمار می­رود و در اصطلاح حقوقی یعنی تراضی، تسالم و توافق بر امری، اعم از تملیک عین یا منفعت یا اسقاط دین یا حق.

ارکان و اجزای عقد صلح

ارکان عقد صلح شامل چهار بخش زیر هستند:

  1. مُصالح: نخستین رکن عقد صلح، مُصالح می­‌باشد. مصالح به شخصی گفته می­‌شود که مال خود را به عنوان صلح به شخص دیگری می­‌دهد.
  2. متصالح: متصالح، فردی است که مال را از طریق صلح می‌­پذیرد.
  3. موضوع صلح: به مالی می­‌گویند که بین دو طرف، رد و بدل می­‌شود.
  4. مال الصلح: پول یا مالی است که در ازای قبول صلح، پرداخت می­‌گردد. البته صلح می­‌تواند رایگان نیز باشد که در این صورت مال الصلح نداریم.

صلح­نامه

صلح­نامه به سند و نوشته­‌ای گفته می­شود که در آن فرد مصالح، مال خود را به متصالح، صلح می‌­نماید. صلح­نامه می­تواند دستی یا عادی و یا رسمی باشد. در صلح­نامه عادی یا دستی، طرفین صلح، خود و یا یک وکیل به نمایندگی از طرف آن­ها یا بنگاه­دار، آن را تنظیم می­‌کنند. صلح نامه رسمی در دفاتر اسناد رسمی تنظیم می­‌شود.

انواع عقد صلح

  • صلح دعوا: یکی از انواع صلح، صلح دعوا بوده که می­‌تواند به هر نوع دعوایی خاتمه بخشد. چه آن دعوا مربوط به گذشته بوده و به آن رسیدگی شده و برای آن حکم صادر شده باشد یا در محکمه مطرح نگردیده باشد. یا در حال حاضر، اختلاف به وجود آمده و هنوز در رابطه با آن طرح دعوی نشده و یا اگر طرح شده، حکمی صادر نگردیده باشد و یا اینکه هنوز اختلافی به وجود نیامده باشد، اما احتمال رود که در آینده دعوایی ایجاد شود. بنابراین صلح دعوا به دو دسته تقسیم می­شود:
  • صلح دعوای موجود
  • صلح دعوای محتمل
  • صلح در مقام معامله: (صلح بدوی یا ابتدایی) صلح یکی از قالب­‌های معاملاتی نیز هست. در واقع صلح می­تواند عقد معاملاتی نیز باشد.

امتياز ويژه عقد صلح معاملاتی این است كه بسيار قابل انعطاف بوده و هر كس، هر اراده‌­ای داشته باشد، می­تواند اراده­‌اش را در قالب عقد صلح جاری کند، در حالی كه در دیگر عقود معاملاتی این امكان وجود ندارد. عقد صلح در مقام معامله به سه دسته تقسیم‌­بندی می­شود که عبارتند از:

  • صلح معوض
  • صلح بلاعوض
  • صلح محاباتی

صلح معوض: مشابه بیع می‌­باشد؛ بدین معنا که دو طرف برای انجام معامله، عوضین دارند که ارزش آن­ها با هم برابری نسبی دارد.

صلح بلاعوض: این عقد، مشابه عقد هبه است و یک طرف، مالی را به صورت بلاعوض به دیگری می­‌دهد. با این تفاوت که هبه، عقدی عینی و جایز بوده، اما عقد صلح، عقدی لازم و غیر عینی است، هرچند بلاعوض باشد.

صلح محاباتی: به عقدی گفته می­‌شود که عوض دارد، اما عوضین با یکدیگر تناسب ندارند. محاباتی از حبوه می­‌آید؛ یعنی بدون چشم داشت و منت. بنابراین در عقد محاباتی یا بلاعوض، دلیل عمده عقد، شخصیت طرفین معامله می­باشد و با اشتباه در طرف معامله، عقد صلح محاباتی، باطل می­شود.

مواد قانونی در مورد عقد صلح

قانون مدنی از ماده 752 تا 770 به عقد صلح و شرایط آن پرداخته است که در ادامه، آن­ها را به ترتیب بیان خواهیم کرد؛

ماده 752 قانون مدنی: «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی، در مورد معامله و غیر آن واقع شود.»

ماده 753 قانون مدنی: «برای صحت صلح، طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند.»

ماده 754 قانون مدنی: «هر صلح نافذ است؛ جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد.»

ماده 755: «صلح با انکار دعوی نیز جائز است؛ بنابراین درخواست صلح، اقرار محسوب نمی‌شود.»

ماده 756: «حقوق خصوصی که از جرم تولید می­شود، ممکن است مورد صلح واقع شود.»

ماده 757: «صلح بلاعوض نیز جائز است.»

ماده 758: «صلح در مقام معاملات، هر چند نتیجه معامله را که به جای آن واقع شده است، می­دهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد؛ ‌بنابراین اگر مورد صلح، عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود؛ بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود.»

ماده 759: «حق شفعه در صلح نیست؛ هر چند در مقام بیع باشد.»

ماده 760: «صلح، عقد لازم است؛ اگر چه در مقام عقود جائزه واقع شده باشد و بر هم نمی‌خورد، مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله.»

ماده 761: «صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد، قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی‌تواند آن را فسخ کند؛ اگرچه به ادعای غبن باشد؛‌ مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار.»

ماده 762: «اگر در طرف مصالحه و یا در مورد صلح، اشتباهی واقع شده باشد، صلح باطل است.»

ماده 763: «صلح به اکراه، نافذ نیست.»

ماده 764: «تدلیس در صلح، موجب خیار فسخ است.»

ماده 765: «صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله، باطل است؛ ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله، صحیح است.»

ماده 766: «اگر طرفین به طور کلی، تمام دعاوی واقعیه و فرضیه خود را به صلح خاتمه داده باشند، کلیه دعاوی، داخل در صلح محسوب است؛ اگرچه ‌منشاء دعوی، در حین صلح، معلوم نباشد؛ مگر اینکه صلح به حسب قرائن، شامل آن نگردد.»

ماده 767: «اگر بعد از صلح، معلوم گردد که موضوع صلح، منتفی بوده است، صلح باطل است.»

ماده 768: «در عقد صلح، ممکن است احد طرفین، در عوض مال‌الصلحی که می­‌گیرد، متعهد شود که نفقه معینی، همه ساله یا همه ‌ماهه تا مدت معین، ‌تأدیه کند. این تعهد، ممکن است به نفع طرفین مصالحه یا به نفع شخص یا اشخاص ثالث واقع شود.»

ماده 769: «در تعهد مذکوره در ماده قبل، به نفع هر کس که واقع شده باشد، ممکن است شرط نمود که بعد از فوت منتفع، نفقه به وراث او داده شود.»

ماده 770: «صلحی که بر طبق دو ماده فوق واقع می­‌شود، به ورشکستگی یا افلاس متعهد نفقه، فسخ نمی‌شود؛ مگر اینکه شرط شده باشد.»

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خدمات مرتبط

پروژه های مرتبط