شرایط و وظایف قیم چیست؟
قیم در لغت به معنای متولی و سرپرست است و در اصطلاح حقوقی به شخصی اطلاق میشود که از طرف مقام صالح قضایی در صورت فقدان ولی خاص به سرپرستی و اداره ی امور مهجور تعیین میشود. اشخاصی که قانوناً و عرفاً صلاحیت اداره امور مالی و یا تصمیم گیری در رابطه با برخی از امور زندگی خود را ندارند، محجور شناخته شده و سرپرست یا ولی قهری آنها عهده دار اداره اموال و تصمیم گیری به جای این اشخاص میباشند.
در شرایطی که سرپرست یا ولی قهری وجود نداشته باشد، این مسئولیت بر ذمه قیم است. بنابراین قیم، فردی است که از طرف قانون برای حفاظت، سرپرستی و اداره امور مالی شخص محجور انتخاب میگردد. این فرد بایستی شرایط خاصی داشته باشد و بعد از نصب میبایست وظایفی را که به او محول میگردد به صورت کامل انجام دهد.
اشخاص محجور، اشخاصی میباشند که در یک یا دو گروه از این افراد قرار بگیرند: افراد صغیر، افراد غیر رشید و افراد مجنون و دیوانه. کسانی که زیر سن بلوغ باشند، صغیر شناخته میشوند. سن بلوغ برای دختران 9 سالگی و برای پسران 15 سالگی تمام قمری میباشد. افراد غیر رشید کسانی بوده که به سن قانونی هجده سال نرسیده اند و افراد مجنون، افرادی دیوانه بوده که عقل معاش نداشته، توانایی اداره در امور مالی خود را ندارند و دچار نقص عقلی هستند. در صورتی که این افراد معامله ای انجام بدهند و یا تصمیماتی را بگیرند، این معامله یا تصمیم از نظر قانون لغو و غیرقانونی خواهد بود. بنابراین لازم است تا فردی که شرایط خاصی دارد، سرپرستی این افراد را تا هنگام رفع محجوریت و یا برای همیشه برعهده بگیرد. پدر و پدر بزرگ پدری، سرپرست افراد محجور به شمار میروند و در صورت عدم وجود آن ها یا فقدان شرایط سرپرستی، وظیفه اداره امور مالی و غیر مالی این افراد بر عهده ولی قهری خواهد بود.
ولی، شخصی است که یا از جانب پدر یا پدر بزرگ انتخاب میشود و چنانچه ولی قهری انتخاب نشده باشد، قانون برای افراد محجور قیم انتخاب میکند. قیم بایستی از نزدیکان به این افراد باشد که تمکن مالی قابل قبول از نظر دادگاه و شرایط خاصی که در قانون مطرح گردیده است را داشته باشد.
موارد نصب قیم مطابق قانون مدنی
بر طبق قوانین کشور ما سرپرستی همه افراد محجور با پدر میباشد. اگر پدر فوت کند یا شرایط سرپرستی را نداشته باشد، به عنوان نمونه در زندان باشد یا به مواد مخدر اعتیاد داشته باشد، سرپرستی این افراد بر ذمه پدر بزرگ پدری خواهد بود. حال در صورتی که جد پدری زنده نباشد یا در بستر بیماری باشد و یا تمکن مالی نداشته باشد، سرپرستی این افراد بر عهده قیم خواهد بود. البته در صورتی که پدر یا پدر بزرگ پدری، وصیت کرده باشند که شخص خاصی سرپرست فرزندان آنها باشد، این مسئولیت با ولی وصی و سپس با قیم خواهد بود. ولی در صورتی که این شخص از سوی هیچ یک از آنان انتخاب نشده باشد، سرپرست افراد محجور را قانون تعیین میکند که به وی قیم گفته میشود.
الف) قیم دائم
ب) قیم موقت
شرایط نصب قیم از طرف قانون
اولویت نصب قیم در قانون هنگامی است که پدر با مادر نباشد و تا وقتی که مادر ازدواج نکرده باشد در صورت خواسته مادر قیمومیت با او خواهد بود و در صورتی که مادر ازدواج کند، میبایست مراتب را به قانون اطلاع دهد، در این صورت دادگاه برای نصب قیم جدید، اقدامات لازم را انجام خواهد داد و چنانچه مادر فوت کند، در صورت وجود شرایط اولویت با شوهر مادر میباشد. پدر بزرگ مادری از دیگر اشخاص دارای صلاحیت است. افراد نزدیک مثل عمو نیز در صورت وجود شرایط لازم از افرادی هستند که امکان دارد از طرف دادگاه برای سرپرستی انتخاب شوند.
اشخاص ذیل نباید به سمت قیمومت معین شوند
کسانی که نصب آنها به عنوان قیم اولویت دارد
انجام تحقیقات مقدماتی و پیشنهاد نصب قیم
گاهی به هنگام نصب قیم یک یا چند نفر ناظر برای نظارت و یا برای تصویب اعمال قیم تعیین میگردد که حدود اختیارات ناظر را دادگاه خانواده تعیین میکند که کدام یک از موارد بالا باشد. شایان عرض است که در خصوص حالت تصویب عدم صلاحدید به ناظر و جلب نظر او باعث غیر نافذ شدن تصمیم قیم میشود و در هر صورت ناظر میتواند تخلفات قیم را به دادگاه خانواده یا دادستان اطلاع دهد.
مطابق ماده 63 قانون امور حسبی: «در مورد تعدد قیم و همچنین در موردی که ناظر معین شده است دادگاه معین میکند که در صورت اختلاف نظر بین قیمها یا بین قیم و ناظر به دادگاه یا شخص ثالثی رجوع نماید و یا ترتیب دیگری را برای رفع اختلاف پیشبینی نماید.»
لذا در اختلاف بین ناظر و قیم در چونگی اداره اموال یا دادگاه خود رأساً حل اختلاف مینماید و یا نظر ناظر متبع اعلام میکند، یا شخص ثالثی را به عنوان مرجع حل اختلاف معین مینماید.
تکالیف قیم از منظر قانون
فرد قیم بر اساس قانون وظایفی بر عهده دارد، که اگر آن ها را به خوبی انجام ندهد، از مقام خود عزل میگردد. چنانچه مال شخص تحت تکفل او نقصان شود و یا موجب ایجاد ضرر به وی گردد و یا بعد از نصب او به یکی از جرایم گفته شده در بالا مرتکب شود، از قیمومیت عزل خواهد شد.
وظایفی که قانون بر عهده ی قیم گذاشته به شرح زیر است؛
پیشنهاد نصب قیم از سوی دادیار سرپرستی به دادگاه خانواده
پیشنهاد صدور حکم حجر به دادگاه خانواده بدین شکل است که برای صدور حکم حجر ابتدائاً دادیار امور سرپرستی هرگونه تحقیقی را که لازم بداند، به موجب مواد ۱۴ و ۵۷ قانون امور حسبی به شرح ذیل به عمل میآورد:
اخذ اظهارات مطلعین و یا اعزام نماینده نزد وی وفق ماده 58 قانون امور حسبی واحد نظریه ی پزشکی قانون، پس از طی مراتب فوق، در دادگاه خانواده و نیز احراز موارد، حکم حجر صادر میشود و پرونده به دایره ی سرپرستی ارسال میگردد. دادیار دایره ی سرپرستی پس از اثبات حجر محجور و انجام تحقیقات لازم در خصوص قیم و محجور و نظر به اینکه شخص محجور نیاز به تعیین قیم دارد، دادستان امور سرپرستی موظف است، وفق ماده ی ۱۲۲۲ قانون مدنی نسبت به قیم اقدام نماید. لذا پس از شناسایی مردی که قانوناً صلاحیت قیم بودن را دارد، درخواست ذیل را به دادگاه حقوقی خانواده ارسال می نماید:
ریاست محترم محاکم عمومی خانواده سلام علیکم
احتراما ضمن ارسال پرونده سرپرستی به کلاسه … با آن مرجع و در راستای اجرای مواد 1218 و 1222 قانون مدنی، آقای.خانم ….. به آدرس …. را جهت نصب وی به عنوان قیم محجور بنام …. معرفی مینماید. خواهشمند است ضمن اعلام نتیجه پرونده جهت اقدامات بعدی به این اداره اعاده گردد.
دادگاه با توجه به مراتب فوق اگر موافق پیشنهاد سرپرستی باشد، فرد معرفی شده را به عنوان قیم منصوب و الا فرد مورد نظر خود را به عنوان قیم تعیین میکند.
مرجع صالح برای نصب قیم و امور راجع محجوریت
همانطور که قبلا گفته شد، از بدو امر اطلاع وجود محجور به وسیله ی افراد به دادستان و تحقیقات مقدماتی دادستان دایره سرپرستی در مورد وجود محجور و شرایط او، جمع اوری موارد و ارسال تقاضای صدور حجر به دادگاه خانواده، صدور حکم حجر و ارسال پرونده به سرپرستی، تحقیق و معرفی و پیشنهاد قیم مناسب به دادگاه خانواده، تشخیص صلاحیت قیم از طرف دادگاه و حکم به نصب قیم با ضم ناظر یا بدون آن .
ماده48 قانون امور حسبی مقرر میدارد: «امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستانی است که اقامتگاه محجور در حوزه آن دادگاه است و اگر محجور در ایران اقامتگاه نداشته باشد دادگاهی که محجور در حوزه آن دادگاه سکنی دارد برای امور قیمومت صالح است.»
ماده ۴۹ قانون امور حسبی مقرر میدارد: «هرگاه محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی داشته باشد امور قیمومت راجع به دادگاه شهرستان تهران است.»
ماده ۵۰ قانون امور حسبی مقرر میدارد: «در صورتی که محجور در خارج ایران اقامت یا سکنی دارد مطابق ماده ۱۲۲۸ قانون مدنی امور کنسولی ایران قیم موقت برای محجور معین نماید اگر دادگاه تهران تصمیم مامور کنسولی را تنفیذ نکند، تعیین قیم با دادگاه نامبرده خواهد بود.»
ماده ۵۱ قانون امور حسبی مقرر میدارد: «در صورتی که متوفی دارای صغاری باشد که اقامتگاه آنها مختلف است دادگاهی برای یک نفر از صغار بدواً تعیین قیم کرده است، میتواند برای صغاری هم که در حوزه آن دادگاه اقامت ندارند قیم معین نماید و اگر قیم معین نشده باشد، دادگاهی که کوچک ترین صغیر در حوزه آن اقامت دارد برای تعیین قیم نسبت به تمام صغار صلاحیت خواهد داشت و اگر معلوم نباشد کدام یک از صغار کوچک ترند هر یک از دادگاه ها که صغیر در حوزه آن دادگاه اقامت دارد صالح است.»
ماده ۵۲ قانون امور حسبی مقرر میدارد: «هر گاه اقامتگاه در دادگاه صلاحیتدار برای امور قیمومت نباشد امور مزبور با محجور نزدیک ترین دادگاه صلاحیت دار به اقامتگاه محجور خواهد بود.»
ماده ۵۳ قانون امور حسبی مقرر میدارد: «در صورتی که اقامتگاه محجور معلوم نباشد امور قیمومت با دادگاهی است که محجور در حوزه آن دادگاه یافت میشود.»
ماده ۵۴ قانون امور حسبی مقرر میدارد: «عزل و تعیین قیم جدید و تعیین قیم موقت و سایر امور محجور که راجع به دادگاه است با دادگاهی است که بدواً تعیین قیم کرده است.»
اختیارات و وظایف قیم
قیمومیت و سازمان بهزیستی
قانون واگذاری قیمومیت محجوران تحت پوشش سازمان بهزیستی به سازمان مذکور در بیست و نهم تیر ماه ۱۳۷۶ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این قانون به قیمومت افراد محجور اشاره شده است که به وسیله این قانون افراد محجور بدون قیم باید زیر نظر سازمان بهزیستی تا مشخص شدن قیم برای آنان باشند در زیر به این قانون اشاره میگردد:
ماده واحده، در کلیه مواردی که سازمان بهزیستی کشور متکفل امور فرد محجوری میگردد که محتاج نصب قیم باشد مکلف است جهت نصب قیم موضوع را به مراجع قضایی مربوطه اعلام نماید.
تا زمانی که دادگاه فرد معینی را به عنوان قیم نصب نکرده در موارد ضروری رئیس دادگستری محل میتواند رئیس سازمان بهزیستی کشور و مدیران کل و رؤسای ادارات بهزیستی محل را با حق توکیل به غیر موقتاً به عنوان نماینده قانونی محجورین با اختیارات و مسئولیت های قانونی قیم منصوب نماید تشخیص ضرورت به عهده سازمان مذکور میباشد.
تبصره – تهیه و تصویب آیین نامه اجرائی این قانون ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون به عهده وزارت دادگستری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میباشد.
قانونگذار سازمان بهزیستی را مکلف کرده است که هنگامی که فرد محجوری تحت سرپرستی آنان قرار میگیرد و آن فرد محجور به علت نداشتن ولی خاص یا عدم صلاحیت ولی خاص نیاز به نصب قیم دارد آن را به مراجع قضایی اطلاع دهد.
دادگاه نیز در موارد لازم با اجازه رییس دادگستری محل به سازمان بهزیستی به عنوان نماینده قانونی محجور با حق توکیل به غیر موقتا قیم آنان میکند تا درصورت ضرورت آن محجور به شخصی به عنوان قیم موقت سپرده شود، قانون گذار تشخیص ضرورت این مساله را به عهده خود سازمان بهزیستی نهاده است، در تبصره این ماده واحده برای تصویب آیین نامه مدت سه ماه را مشخص نموده است، که تاکنون این آیین نامه به تصویب نرسیده است.
نصب قیم در مواردی که ولی قهری به لحاظ عدم رعایت غبطه مولی علیه اش عزل میشود
به موجب ماده 1184 قانون مدنی: «هرگاه ولی قهری طفل، رعایت غبطه ی صغیر را ننماید و مرتکب اقداماتی شود که موجب ضرر مولی علیه گردد، به تقاضای یکی از اقارب وی و یا به درخواست رئیس حوزه ی قضایی، پس از اثبات، دادگاه ولی مذکور را عزل و از تصرف در اموال صغیر منع و برای اداره ی امور مالی طفل، فرد صالحی را به عنوان قیم تعیین مینماید. همچنین اگر ولی قهری به واسطه ی کبر سن و یا بیماری و امثال آن قادر به اداره اموال مولی علیه نباشد و شخصی را هم برای این امر تعیین ننماید، طبق مقررات این ماده فردی به عنوان امین به ولی قهری منضم میگردد.»
در موارد زیر قیم عزل میشود :
کسانی که حق درخواست عزل قیم را دارند
به موجب ماده 97 قانون امور حسبی، محجور و هر ذی علاقه ای میتوانند به دادستان وجود سبب عزل قیم را اطلاع دهند در این صورت اگر دادستان سبب عزل را موجود دید از دادگاه درخواست عزل قیم را مینماید .
به موجب ماده 99 قانون امور حسبی، قیم از تصمیم دادگاه راجع به عزل خود و دادستان از رد درخواست عزل قیم میتوانند پژوهش بخواهند و مادامی که تکلیف قطعی معین نشده امور صغیر به وسیله دادستان یا قیمی که موقتاً برای محجور معین میشود انجام خواهد شد.
به موجب ماده 102 قانون امور حسبی، محجور میتواند در موارد رفع حجر اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجر خروج محجور را از تحت قیمومت اعلام مینماید .
درخواست دادستان از دادگاه صالح جهت اخذ تامین از قیم
به موجب ماده 1243 قانون مدنی، در صورت وجود موجبات موجه دادستان میتواند از دادگاه مدنی خاص (دادگاه خانواده) تقاضا کند که از قیم تضمیناتی راجع به اداره اموال مولی علیه بخواهد. تعیین نوع تضمین به نظر دادگاه است.
بند ۶ ماده ۱۲۴۸ قانون مدنی بیان میدارد: «هر گاه قیم برای دادن تضمین حاضر نشد از قیمومت عزل میشود.»
نظریات مشورتی
از مجموع مقررات قانونی، به نظر میرسد که غبطه محجور، به معنی مصلحت مادی یل سود و نفع محجور در اداره ی اموال او و معاملات مربوط به آن است (مانند آنچه در قانون امور حسبی ماده ی ۸۳ و آنچه در قانون مدنی ماده ی ۱۲۴۱ آمده است) و به تکلیف انفاق و لزوم پرداخت هزینه زندگی محجور ربطی ندارد (متده ۱۱۹۸ قانون مدنی و ماده ۸۲ قانون امور حسبی) و ترک انفاق با خودداری از پرداخت هزینه زندگی محجور، گرچه قابل شکایت است، مع ذالک از موارد عزل قیم ماده ۱۲۴۸ قانون مدنی و یا سقوط ولایت قهری ماده ۱۱۸۲ نیست.
مطابق ماده ۱۲۲۳ قانون مدنی و ماده ۹۵ قانون امور حسبی، در مورد مجانین دادستان باید قبلا رجوع به خبره کرده و دلایل آن را اعم از نظریات کارشناسان و اطلاعات مطلعین و غیره به دادگاه بفرستد. بدیهی است، دادگاه نیز هرگونه تحقیقی که لازم بداند به عمل آورده و برای احراز حقیقت اگر قبلا به خبره رجوع نشده، به خبره رجوع نماید و یا کارشناس تعیین نماید، ماده 57 قانون امور حسبی نیز موید این مطلب است.
نظرات کاربران