صلح یعنی سازش و آشتی و در برابر جنگ و نزاع قرار دارد. عقد صلح، به قراردادی گفته میشود که افراد بر مبنای آن توافق میکنند، بابت اختلاف موجود یا اختلافی که امکان دارد در آینده به وجود آید صلح کنند.
در حقوق، عقد صلح یکی از عقود معین به شمار میرود و در اصطلاح حقوقی یعنی تراضی، تسالم و توافق بر امری، اعم از تملیک عین یا منفعت یا اسقاط دین یا حق.
ارکان و اجزای عقد صلح
ارکان عقد صلح شامل چهار بخش زیر هستند:
- مُصالح: نخستین رکن عقد صلح، مُصالح میباشد. مصالح به شخصی گفته میشود که مال خود را به عنوان صلح به شخص دیگری میدهد.
- متصالح: متصالح، فردی است که مال را از طریق صلح میپذیرد.
- موضوع صلح: به مالی میگویند که بین دو طرف، رد و بدل میشود.
- مال الصلح: پول یا مالی است که در ازای قبول صلح، پرداخت میگردد. البته صلح میتواند رایگان نیز باشد که در این صورت مال الصلح نداریم.
صلحنامه
صلحنامه به سند و نوشتهای گفته میشود که در آن فرد مصالح، مال خود را به متصالح، صلح مینماید. صلحنامه میتواند دستی یا عادی و یا رسمی باشد. در صلحنامه عادی یا دستی، طرفین صلح، خود و یا یک وکیل به نمایندگی از طرف آنها یا بنگاهدار، آن را تنظیم میکنند. صلح نامه رسمی در دفاتر اسناد رسمی تنظیم میشود.
انواع عقد صلح
- صلح دعوا: یکی از انواع صلح، صلح دعوا بوده که میتواند به هر نوع دعوایی خاتمه بخشد. چه آن دعوا مربوط به گذشته بوده و به آن رسیدگی شده و برای آن حکم صادر شده باشد یا در محکمه مطرح نگردیده باشد. یا در حال حاضر، اختلاف به وجود آمده و هنوز در رابطه با آن طرح دعوی نشده و یا اگر طرح شده، حکمی صادر نگردیده باشد و یا اینکه هنوز اختلافی به وجود نیامده باشد، اما احتمال رود که در آینده دعوایی ایجاد شود. بنابراین صلح دعوا به دو دسته تقسیم میشود:
- صلح دعوای موجود
- صلح دعوای محتمل
- صلح در مقام معامله: (صلح بدوی یا ابتدایی) صلح یکی از قالبهای معاملاتی نیز هست. در واقع صلح میتواند عقد معاملاتی نیز باشد.
امتياز ويژه عقد صلح معاملاتی این است كه بسيار قابل انعطاف بوده و هر كس، هر ارادهای داشته باشد، میتواند ارادهاش را در قالب عقد صلح جاری کند، در حالی كه در دیگر عقود معاملاتی این امكان وجود ندارد. عقد صلح در مقام معامله به سه دسته تقسیمبندی میشود که عبارتند از:
- صلح معوض
- صلح بلاعوض
- صلح محاباتی
صلح معوض: مشابه بیع میباشد؛ بدین معنا که دو طرف برای انجام معامله، عوضین دارند که ارزش آنها با هم برابری نسبی دارد.
صلح بلاعوض: این عقد، مشابه عقد هبه است و یک طرف، مالی را به صورت بلاعوض به دیگری میدهد. با این تفاوت که هبه، عقدی عینی و جایز بوده، اما عقد صلح، عقدی لازم و غیر عینی است، هرچند بلاعوض باشد.
صلح محاباتی: به عقدی گفته میشود که عوض دارد، اما عوضین با یکدیگر تناسب ندارند. محاباتی از حبوه میآید؛ یعنی بدون چشم داشت و منت. بنابراین در عقد محاباتی یا بلاعوض، دلیل عمده عقد، شخصیت طرفین معامله میباشد و با اشتباه در طرف معامله، عقد صلح محاباتی، باطل میشود.
مواد قانونی در مورد عقد صلح
قانون مدنی از ماده 752 تا 770 به عقد صلح و شرایط آن پرداخته است که در ادامه، آنها را به ترتیب بیان خواهیم کرد؛
ماده 752 قانون مدنی: «صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی، در مورد معامله و غیر آن واقع شود.»
ماده 753 قانون مدنی: «برای صحت صلح، طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند.»
ماده 754 قانون مدنی: «هر صلح نافذ است؛ جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد.»
ماده 755: «صلح با انکار دعوی نیز جائز است؛ بنابراین درخواست صلح، اقرار محسوب نمیشود.»
ماده 756: «حقوق خصوصی که از جرم تولید میشود، ممکن است مورد صلح واقع شود.»
ماده 757: «صلح بلاعوض نیز جائز است.»
ماده 758: «صلح در مقام معاملات، هر چند نتیجه معامله را که به جای آن واقع شده است، میدهد، لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد؛ بنابراین اگر مورد صلح، عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود؛ بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود.»
ماده 759: «حق شفعه در صلح نیست؛ هر چند در مقام بیع باشد.»
ماده 760: «صلح، عقد لازم است؛ اگر چه در مقام عقود جائزه واقع شده باشد و بر هم نمیخورد، مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله.»
ماده 761: «صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد، قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمیتواند آن را فسخ کند؛ اگرچه به ادعای غبن باشد؛ مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار.»
ماده 762: «اگر در طرف مصالحه و یا در مورد صلح، اشتباهی واقع شده باشد، صلح باطل است.»
ماده 763: «صلح به اکراه، نافذ نیست.»
ماده 764: «تدلیس در صلح، موجب خیار فسخ است.»
ماده 765: «صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله، باطل است؛ ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله، صحیح است.»
ماده 766: «اگر طرفین به طور کلی، تمام دعاوی واقعیه و فرضیه خود را به صلح خاتمه داده باشند، کلیه دعاوی، داخل در صلح محسوب است؛ اگرچه منشاء دعوی، در حین صلح، معلوم نباشد؛ مگر اینکه صلح به حسب قرائن، شامل آن نگردد.»
ماده 767: «اگر بعد از صلح، معلوم گردد که موضوع صلح، منتفی بوده است، صلح باطل است.»
ماده 768: «در عقد صلح، ممکن است احد طرفین، در عوض مالالصلحی که میگیرد، متعهد شود که نفقه معینی، همه ساله یا همه ماهه تا مدت معین، تأدیه کند. این تعهد، ممکن است به نفع طرفین مصالحه یا به نفع شخص یا اشخاص ثالث واقع شود.»
ماده 769: «در تعهد مذکوره در ماده قبل، به نفع هر کس که واقع شده باشد، ممکن است شرط نمود که بعد از فوت منتفع، نفقه به وراث او داده شود.»
ماده 770: «صلحی که بر طبق دو ماده فوق واقع میشود، به ورشکستگی یا افلاس متعهد نفقه، فسخ نمیشود؛ مگر اینکه شرط شده باشد.»
نظرات کاربران